جدول جو
جدول جو

معنی علی کلایه - جستجوی لغت در جدول جو

علی کلایه
(عَ کَ مَ)
دهی است از دهستان املش، بخش رودسر، شهرستان لاهیجان و سکنۀ آن 240 تن است. آب آن از رود خانه پل رود تأمین می شود. و محصول آن برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ اِ دَ)
بر روایتی. بنابر حکایتی. بنابر قولی
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ مَ)
ابن محمد بن یحیی سلامۀ صنعانی. وی در دهم رمضان المبارک سال 1090 ه. ق. در صنعاء درگذشت. او راست: 1- شرح بر الفصول اللؤلؤیه فی الاصول الفقهیه. 2- شرح بر الهدایه. (از معجم المؤلفین از ملحق البدر الطالع زباره ص 179)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَلْ لو یَ)
ابن عبدالله بن سیف (با یوسف) ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به علویه. موسیقی دان بغدادی. اصل او از سغد بود و علم موسیقی را نزد ابراهیم موصلی آموخت و در آواز و آهنگ سازی و نواختن عود مهارتی بسزا یافت. وی در دربار امین خلیفۀ عباسی رامشگری میکرد و تا عهد المتوکل در قید حیات بود. وترهای عود او مقلوب و معکوس بود بدین ترتیب که ’بم’ در زیر همه قرار داشت و بالای آن ’مثلث’ و سپس ’مثنی’ و آنگاه ’زیر’. او را با امین و مأمون و معتصم و ابراهیم بن مهدی خلفای عباسی اخبار و حکایاتی است. (از الاعلام زرکلی از الاغانی ج 11 ص 333)
لغت نامه دهخدا
(عَ بُ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش لشت نشاء، شهرستان رشت. واقع در 4 هزارگزی جنوب باختری لشت نشاء، یکهزارگزی راه شوسۀ لشت نشاء به کوچصفهان. ناحیه ای است جلگه و دارای آب وهوای معتدل و مرطوب و مالاریایی. سکنۀ آن 46 تن است. آب آن از نورود که از شعب سفیدرود است و نیز از استخر محلی تامین می شود. و محصول آن برنج و ابریشم است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پل رودبار بخش رودسر شهرستان لاهیجان. واقع در 10500 گزی جنوب خاوری رودسر و کنار راه شوسۀ رودسر به شهسوار. محلی جلگه و هوای معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 315 تن است. آب آن از پل رود تأمین میشود. محصول آن برنج و کنف و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ عَلْ لِ)
مرکز بخش معلم کلایه تابع شهرستان قزوین است که در 54 هزارگزی شمال شهر قزوین واقع است و 428 تن سکنه دارد. از ادرات دولتی بخشداری، پست ژاندارمری، فرهنگ، بهداری و صندوق پست دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
ابن حسن بن علی بن ابی الحسین حسنی کلبی مکنی به ابوالقاسم. وی از امیران صقلیه (سیسیل) بود. در سال 360 هجری قمری برادرش احمد که حاکم بر این جزیره بود برای فرماندهی ناوگان المعز فاطمی به مصر رفت و وی به جانشینی او به حکومت نشست و در سال 372 هجری قمری در جنگی که با ’اوتون دوم’ امپراتور آلمان در نزدیکی صقلیه کرد به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ازاعمال الاعلام ص 51 و البیان المغرب ج 1 ص 238 و ابن خلدون ج 4 ص 210 و المسلمون فی جزیره صقلیه ص 152)
ابن سلیمان کلبی. مکنی به ابونوفل. محدث است و از ولید بن مسلم بن نوفل بن ابی عقرب روایت کند. و نیز رجوع به ابونوفل شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از دهستان پشت بسطام، بخش قلعه نو، شهرستان شاهرود. دارای 100 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا